درسو اوزالا



-امروز رفتم بیرون تا با دوستی که خیلی برام عزیزه دیالوگ کنم، نشد، دیالوگ نشد، از غروب اکسپوننشال به سمت غم حرکت کردیم.

-راجع به تریپر هم میام صحبت می‌کنم مفصل.

-فکر کنم زیر مغزم سوراخ شده، کلمات فیششش، خالی می‌شن.

-متد رهایی از اضطرابِ حال پیدا کردم صفا: بازی کردن با دو عدد تخم شربتی در دهان، دقیق‌تر، دوران دادن اونها حول یه محور پشت دندون جلو با زبون.

-ما راجع به چیستی و چرایی وفا صحبت نکردیم سابق؟ به هر رو نیازه یه چند خط راجع به وفا هم قلم فرسایی کنم.

-برای روز تیئاتر انتخابات که فکر کنم مصادف با میلاد پرسعادت منه، یکی یه طبیعتی اطراف تهران معرفی کنه بریم با رفقا از صبح زود تا غروب گل بگیم گل بشنویم و لذت دنیا رو ببریم. کسی هم خواست بیاد ایاب و ذهاب و ناهار و عصرونه و قهوه‌اش مهمون من. :)


-میشه اسپرسو رو دوست داشت، حتی میشه عاشقش بود، صدای پغ پغ درست شدن اسپرسو در شب، نوید یک شب آروم و طولانی رو میده. یه بار یکی از دوستام به شوخی گفته بود اسپرسو اگه می‌می داشت باهاش ازدواج می‌کردم. چی هستی تو اسپرسو؟ زنده‌باد هشیاری ✊

-وسط بهار دلتنگ کلکچال‌های پر از برف و کولاک شدن، تمثال حسرت و تمنا است. 

-حقیقتش توییتر ریختم، برای افزایش مصنوعی تعاملاتم، ولی نمی‌دونم به ۳۰ دقیقه نکشیده منصرف شدم. پیش خودم می‌گم وبلاگِ بی‌هیاهومو عشقه بابا. آه، مغز و روح من برای تعاملات تو دنیای مدرن زیادی پیش پا افتاده عمل می‌کنه.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانستنی ها خلاصه کتاب منطق مظفر گروه تلگرام - گروه - گروه یاب - لینک یاب - لینکدونی - تبلیغ لینک تلگرام IT , دنیای رایانه و گوشی همراه seyyed ali kashefi khansari کهزاد باولی بهمئی باران عشق دلنوشته سریال ایرانی و خارجی و ترکی و کره ای خبرنامه تخصصی تکنولوژی و موبایل ایران و جهان